مناجات نامه
الهی! اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.
الهی! تو دوستان را به دشمنانت مینمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، مجلسش روضه رضوان کنی،
الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
الهی! دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
الهی! خود را از همه به تو وابستم، اگر بداری تو را پرستم و اگر نداری خود پرستم نومید مساز بگیر دستم.
الهی! ای دورنظر و ای نیکو حضر و ای نیکوکار نیک منظر، ای دلیل هر برگشته، و ای راهنمای هر سرگشته، ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده. دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده.
الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد. یار آن که دارد چون تو یاری دارد. او که در هر دو جهان تو را دارد هرگز کی تو را بگذارد.
الهی! در سر گریستنی دارم دراز. ندانم از حسرت گریم یا از ناز.
الهی! یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر وجان.
الهی! یکتای بیهمتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی،بتو رسد ملک خدایی.
الهی! نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی! ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی.
الهی! ای خالق بیمدد و ای واحد بیعدد، ای اول بیهدایت و ای آخر بینهایت. ای ظاهر بیصورت و ای باطن بیسیرت، ای حی بیذلت ای بخشنده بیمنت، ای داننده رازها، ای شنونده آوازها، ای بیننده نمازها، ای شناسنده نامها، ای رساننده گامها، ای مطلع بر حقایق، ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیبهای ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.
الهی! ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست و ای که جان بندگان در صف تقدیر تو است، ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست، ای جباری که گردن کشان را با تو روی مقاومت نیست، ای کریمی که بندگان را غیر از تو دست آویز نیست. نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.
________________________________________
مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری و الهی نامه آیةالله حسنزاده آملی؛ بااندکی تصرف
تنها کمتر از پنج ماه دیگر فرصت باقیست تا از فیض وجود خدمتگزارترین، مهرورزترین و پاکترین دولت تاریخ، نهایت حظ و بهره کافی و وافی را ببریم!
مع الأسف این شتری است که در کنار درب هر دولتی خواهد خسبید، همانطور که همین اُشتر در مجاورت دولت های سازندگی و اصلاحات نیز جلوس نمود!
در این میان اما گویی دل کندن از دولت خدمتگزار و وداع با مهرورزان اندکی سخت تر از سایر دولت های مسبوق و رحلت یافته به نظر می رسد!
سخت تر از آن جهت که این دولت با آنکه پایه گذار و مبدع بسیاری از ابتکارات بوده و «اولین»های زیادی را بنیان نهاده، اکنون باید غزل خداحافظی را زمزمه کند!
سفرهای استانی؛ خصوصی سازی؛ سهام عدالت؛ صندوق توسعه ملی؛ سهمیه بندی بنزین؛ هدفمندسازی یارانه ها؛ دورکاری و طرح انتقال کارمندان از تهران؛ هر نوزاد، سالانه یک میلیون تومان؛ هر ایرانی، یک باغ ویلا؛ مهر ماندگار؛ مسکن مهر؛ هاله نور؛ قطعنامه دان؛ کاغذ پاره؛ دولت بی پایان؛ بگم بگم؛ مکتب ایرانی؛ انسان کامل؛ بیداری انسانی؛ عَدالت و...، از جمله کلید واژه ها و عباراتی است که عموماً برای اولین بار در تاریخ، از زبان یکی از رؤسای جمهور اسلامی ایران شنیده می شد!
اما یکی از عباراتی که به تازگی و کرات بر لسان گهربار رئیس جمهور جاری می شود، عبارتی نیست مگر «زنده باد بهار»!
عبارتی که تکرار سه باره آن از «آخرین» سفر رئیس جمهور به مجمع عمومی سازمان ملل آغاز گردید و تا «آخرین» حضور ایشان در مراسم راهپیمایی یوم الله 22 بهمن استمرار یافت و مشخص نیست که با کدام «آخرین» دیگر، خاتمه خواهد یافت!
حال آنکه فی الواقع، منظور رئیس جمهور از استعمال این عبارت چه می تواند باشد، مسأله ای است که هنوز در هاله ای از انوار اوهامی(!) بسر می برد!
با مراجعه به صفحه 608 از جلد اول فرهنگ لغات فارسی به کوشش دکتر محمد معین، در معنی واژه "بهار" چنین آمده است: «بهار: 1- اولین فصل سال. 2- شکوفه گل هر درخت. 3- بتخانه، بتکده.[!] ...»
اگر منظور رئیس جمهور از واژه "بهار" در عبارت «زنده باد بهار!»، اشاره به فصل بهار باشد، این شبهه بوجود می آید که ممکن است سایر ایرانیان فصلی غیر از بهار را ترجیح دهند، فلذا شایسته نمی دانند که رئیس جمهور منتخب بیش از 70 میلیون ایرانی، تنها خوشآمد عده ای خاص را از تریبون های رسمی و غیر رسمی منعکس نمایند!
در همین رابطه بسیاری از ایرانیان معتقدند که "سلطان فصل ها پاییز است!". برخی دیگر بر این باورند که "گرما و نشاط و میوه های تابستان را هیچ فصل دیگری ندارد!". عده ای هم اعتقاد دارند که "شب یلدا و برف و بوران زمستان بر سایر ایام سال می چربد!".
با این تفاسیر انتظار آن می رفت که آقای رئیس جمهور، با در نظر گرفتن سلایق متکثر و علایق متنوع تمامی ایرانیان، از عبارت «زنده باد چهارفصل!» بجای «زنده باد بهار!» استفاده می کردند!
.
.
.
.
.
..