سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
 
از سوی آیت‌الله قرهی عنوان شد
چه کسانی دور از چشم ملائک وارد بهشت می‌شوند

خبرگزاری فارس: مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه گفت: گروهی در روز قیامت به بهشت می‌روند که نام آنها در فهرست بهشتیان نیست؛ آنها کسانی هستند که پروردگار عالم را مخفیانه عبادت کرده‌اند و خدا هم آنها را مخفیانه وارد بهشت می‌کند.

خبرگزاری فارس: چه کسانی دور از چشم ملائک وارد بهشت می‌شوند

 

به گزارش خبرگزاری فارس، جدیدترین درس اخلاق آیت‌الله قرهی در محل مهدیه القائم المنتظر(عج) برگزار شد که مشروح آن در پی می‌آید:

ورود مخفیانه به بهشت

ظاهر روایات شریفه این است که پروردگار عالم، عامل عملی را که فقط و فقط متعلّق به خودش باشد و آن عمل از هر ریایی به دور باشد، فردای قیامت به رستاخیز معروف، در آن محشر کبری، با آن حالاتی که تبیین شده است، وارد نمی‌کند -نکته بسیار مهمّی است- آن‌هایی که از هر نوع ریایی به دورند؛ طوری پروردگار عالم با آن‌ها معامله می‌کند که فردای قیامت حتی مأموران جنت هم از ورود آن‌ها به بهشت باخبر نمی‌شوند. این بسیار عجیب و مهم است که مأموران جنت هم متوجه ورود او به بهشت نشوند و این مطلب فقط و فقط متعلّق به آن کسی است که عمر شریفش را در راه عبادت و بندگی خدا، خالصانه گذرانده باشد.

وجود مقدس حضرت صادق القول والفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) در یک روایت بسیار عالی بیان می‌فرمایند: «إِذَاکَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَظَرَ رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةِ إِلَى قَوْمٍ لَمْ یَمُرُّوا بِهِ فَیَقُولُ مَنْ أَنْتُمْ»  وقتی فردای قیامت می‌شود، آن نگهبان جنت که اسمش رضوان است - رضوان، هم به عنوان قسمی از جنّت است که در روایات تبیین شده است: «رضوان الله» «جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»، هم اسم نگهبان جنت است. حسب فرمایش بزرگان بر اساس روایات شریفه، رضوان، رئیس گروه ملائکه نگهبان بهشت است که عدد تمام افراد در جنت را می‌داند و هیچ ورودی در جنت نیست مگر اینکه از نظر او به واسطه مأموریتی که از ناحیة الله تبارک و تعالی به او داده شده است می‌گذرد - نگاهش به گروهی می‌افتد که آن‌ها در بهشتند امّا اسم آن‌ها در لیست نیست و ورود آن‌ها به تعبیری ثبت و ضبط نشده است. تعجّب می‌کند، صدا می‌کند: «مَنْ أَنْتُمْ» شما کیستید؟ منِ خازن بهشت، همه کسانی را که وارد جنت شده‌اند می‌شناسم، شما کیستید؟ «وَمِنْ أَیْنَ دَخَلْتُمْ» و از کجا داخل شدید؟

«قَالَ یَقُولُونَ إِیهاً عَنَّا فَإِنَّا قَوْمٌ عَبَدْنَا اللَّهَ سِرّاً فَأَدْخَلَنَا اللَّهُ الْجَنَّةَ سِرّاً» بیان می‌کنند: ما کسانی هستیم که پروردگار عالم را مخفیانه عبادت کردیم و خدا هم مخفیانه ما را به بهشت وارد کرد -خصوصیت دور بودن از ریا این است- حضرت سلطان‌العارفین، سلطان‌آبادی بزرگ و عزیز(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف عظیم‌الشّأن نکته بسیار زیبا و عالی را راجع به این روایت شریفه بیان می‌فرمایند. ایشان می‌فرمایند: وقتی آن‌ها بیان می‌کنند: «إِیهاً عَنَّا» از ما دور شو! به ما کار نداشته باش! صورت ظاهر این است که این‌ها بر همه عالم و بر رضوان هم حاکمند، آن‌ها بر خزانه‌دار نگهبانان بهشت هم حاکمند. علّت آن هم بندگی خالص و دور از ریا بودن آن‌هاست.

این که می‌گویند: حضرت حق را مخفیانه پرستیدیم، گاه صورت ظاهر، مخفی نیست؛ مثل نماز جماعت. آیت‌الله العظمی بهجت(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن بهجت‌القلوب، تعبیر زیبایی را داشتند، می‌فرمودند: یادمان نرود، هر کسی دو ملک بر دوش اوست، آن هم صبح تا غروب، غروب آن دو ملک به اذن الله تبارک و تعالی برداشته می‌شوند و دو ملک دیگر برای این که آبروی این انسان حفظ شود، می‌آیند. در روایت هم می‌فرماید: این دو ملک دیگر در عمر او هیچ‌گاه بر نمی‌گردند. این لطف حضرت حق به انسان است. حال حساب کن این همه انسان، هر روز دو ملک، هر شبانه‌روز چهار ملک می‌شود، چه خبر است از ملائکة الله! اگر این ملائکه الهی، همه و همه جمع شوند و تمام آب دریاها مرکب شود و همه درختان عالم قلم شود، بخواهند ثواب یک رکعت نماز جماعت را که عدد آن از ده گذشت، یادداشت کنند، نمی‌توانند. چه غوغایی است از این ثواب جماعت!

این‌ها هم گفتند: ما خدا را سرّی عبادت کردیم در حالی که گاهی علنی بوده، مثلاً در جماعت، این به چه معناست؟ آیا این به این معناست که انسان دیگر در جماعت شرکت نکند؟ بین مردم حضور نداشته باشد؟ یک عزلتی بگیرد و به عبادت مشغول شود؟ یا منظور چیز دیگری است؟

سلطان‌العارفین، سلطان‌آبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن آیت حق، می‌فرمایند: این که می‌گویند مخفیانه عبادت کردیم و خدا هم مخفیانه ما را وارد بهشت کرد، یعنی این که آن‌ها ولو به لحظه‌ای تصور این که کسی یک لحظه هم بداند که ما عملی را داریم برای خدا انجام می‌دهیم، در ذهنشان پرورش نمی‌دهند. سرّ درون، علن ظاهر عبادت، یعنی در درونشان ابداً نمی‌گویند که ولو به لحظه‌ای دیگران بفهمند، محال است ولو به اینکه عالم و آدم همه و همه متوجه عبادت آن‌ها شوند.

پس عزیزان! اگر برای غیر خدا باشد ولو مخفیانه، ریا است، امّا عمل علنی باشد ولی در درونت غیر خدا نباشد و فقط و فقط خدا مدنظر باشد، این سرّ می‌شود -تعبیر زیبایی است، در آن تأمّل کنید- در صفوف نماز جماعت، همه دارند من و شما را می‌بینند، ما هم آن‌ها را می‌بینیم، صورت ظاهر عبادت علن شد اما می‌فرمایند: اگر کسی در ذهنش و در فکرش تصور این را که ولو به لحظه‌ای دیگران بدانند که او در نماز جماعت شرکت می‌کند و او بنده خدا و اهل عبادت است، نداشته باشد، این عبادت در حقیقت سرّی است.

اگر کسی جدّی این‌ طور شد، چه می‌شود! کارش به آن جایی برسد که با خلق است ولی گویی خلقی را نمی‌بیند، هنر این است. با مردم است اما تو گویی مردمی را نمی‌بیند، نه این که مردم را نمی‌بیند بلکه خود را هم نمی‌بیند.

موقعی که مُحرِم بودیم، به دوستان عرض کردم که وقتی می‌گویند: در آینه نگاه نکنید که از مبطلات عمل احرام است؛ یعنی اینکه دیگر خود را نبینید. صورت ظاهر با تقصیر از احرام خارج می‌شویم، دیگر آن اعمال هم بر ما حرام نیست، مگر طواف نساء که با انجام طواف نساء هم دیگر همسر هم بر ما حلال می‌شود، اما آن کسی که محرم شد دیگر همیشه محرم است؛ یعنی آن کسی که تمرین کرد خودبین نباشد فقط خدابین باشد، وقتی در خلق خود را ندید، دیگر خلق را هم نمی‌بیند.

البته این به این معنا نیست که انسان برای مردم احترام قائل نباشد. درون مردم است، با مردم است، احترام مردم را دارد و هیچ‌گاه خود را ولو به لحظه‌ای برتر از دیگران نمی‌بیند، برعکس می‌گوید: آن که حتی یک ساعت از من جلوتر دنیا آمده، شاید یک عمل خیر بیشتر انجام داده پس او برتر است و آن کسی که یک ساعت دیرتر دنیا آمده پس صددرصد شاید یک گناه از من کمتر انجام داده باشد. پس هیچ موقع خود را برتر از دیگران نمی‌بیند.

امّا منظور از اینکه مردم را نبیند این است: کسی که در عمل، در عبادت خودبین نشد، مردم را هم نمی‌بیند. اینجاست که عمل به صورت ظاهر علن است امّا حقیقتش سرّ است؛ یعنی در ذهن خودش هم به هیچ عنوان تکرار نمی‌کند که فلان عمل خوب را انجام دادم، چه برسد در ذهنش بگوید: آیا این عمل خوبم را مردم می‌بینند یا نمی‌بینند؟ سرّ این روایت، این است.

رضوان؛ نگهبان بهشت گروهی را می‌بیند که از برابرش نگذشتند، به آن‌ها می‌گوید: شما کیستید و از کجا داخل شدید؟ «مَنْ أَنْتُمْ وَ مِنْ أَیْنَ دَخَلْتُمْ»؟ جواب می‌دهند: از ما دور شو، ما گروهی هستیم که عزّوجلّ را سرّی عبادت کردیم، «فَأَدْخَلَنَا اللَّهُ الْجَنَّةَ سِرّا» خدا هم ما را مخفی وارد بهشت کرد. پس اگر کسی همه جوره از ریا دور شد، فقط و فقط معامله با خداست، جنتش هم مال خداست؛ یعنی ورود و خروج، همه چیز او خداست.

 

ریای سفارش شده

پس نکته‌ای که در ریا بیان می‌شود این است که سرّی برای خدا نباشد، آن هم نه عمل به صورت ظاهر، عمل در باطن و گرنه عمل ظاهر وجود دارد. برای همین بیان کرده‌اند: اتفاقاً انجام دادن بعضی از اعمال صورت ظاهر جلوی بعضی‌ها عین ثواب است و ریا نیست، ملاک ذهن است.

این روایت شریف را دقت بفرمایید. وجود مقدس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: «الرِّیَاءُ مَعَ الْمُنَافِقِ فِی دَارِهِ عِبَادَةٌ وَ مَعَ الْمُؤْمِنِ شِرْکٌ» . عجیب است، ریا که اینقدر مذموم است، در خانه‌ای که منافق هست، ریا عین عبادت است.

ریا در مقابل منافق عبادت است؛ چون یکی از خصایص منافق این است که می‌گوید: آقا! کار را برای خدا انجام بده - به صورت ظاهر - اما اصل عمل را هم آرام آرام از بین می‌برد. می‌گوید: قلبت سالم باشد، قلبت پاک باشد حالا چشمت هم به نامحرم افتاد اشکال ندارد. اگر مجبور شدی به نامحرم هم دست بدهی اشکال ندارد. مثلاً می¬خواهی معامله کنی، در تجارت یک زن تاجر کافر هست، چه اشکال دارد تو برای خدا دست بده، قلبت پاک باشد، چشمت پاک نبود عیبی ندارد، دستت اگر پاک نبود، عیبی ندارد. خصوصیت منافق این است. لذا می‌فرماید: اینجا ریا به معنای رؤیت العمل لله تبارک و تعالی است، حتماً این جمله را به ذهنتان بسپارید.

آیت‌الله ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، استاد آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمایند: اینجا ریا عین عبادت است و دیگر ریا نیست. این رؤیت العمل، خودش عنوان نشر عمل است و دیگر معنای ریا نیست؛ چون منافق نمی‌خواهد، می‌گوید: آقا! قلبت پاک، ولش کن. امّا روایت می‌فرماید: نه، عمل برای خدا را نشان بده، این می‌شود عین عمل برای خدا، پس دیگر ریا نیست.

درست است روایت می‌فرماید: ریا، امّا آنچه مفسران، عرفای عظیم‌الشأن و خصّیصین الهی راجع به این بیان می‌فرمایند این است که عرفان عملی در این است که انسان برای خدا عمل را افشاء کند، ولو صورت ظاهر ریا باشد، اینجا دیگر ریا معنا ندارد، اینجا همان امر به معروف است منتها امر به معروف عملی.

«الرِّیَاءُ مَعَ الْمُنَافِقِ فِی دَارِهِ عِبَادَةٌ وَ مَعَ الْمُؤْمِنِ شِرْکٌ» امّا آنچه که شرک است با مؤمن است. منافق آن کسی است که دورو است، عمل برای خدا را انجام نمی‌دهد، می‌گوید: قلبت پاک باشد، نیت کردی نماز شب بخوانی، دیگر بس است. نیت کردی جهاد بروی بس است. روایت می‌گوید: عمل را انجام بده، انتشار بده؛ یعنی به تعبیری تبلیغ کن.

آن شعار امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که در دوران جنگ فرمودند: «سلاح تبلیغات برّنده‌تر از سلاح جنگ است» منظور همین است. حضرت صادق القول و الفعل(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: عمل را نشان بده، تبلیغش کن، بگو: این عمل برای خداست، در بوق و کرنایش کن، ریا با منافق عین عبادت است «الرِّیَاءُ مَعَ الْمُنَافِقِ فِی دَارِهِ عِبَادَةٌ».

منتها نکته‌ای را اولیاء به ما می‌گویند که به آن توجّه کنید، می‌گویند: در آنجا هم باید در کنه ذهن شما، نهایتش این باشد خدا! چون تو گفتی با منافقان این طور باش و باید علن شود، آن را افشا می‌کنم، وگرنه اگر نگفته بودی افشا نمی‌کردم؛ یعنی باز در ذهن از ریا وحشت دارد.

با این که دستور داده این‌گونه عمل کن اما در ذهنش باز می‌گوید: خدا! چون تو امر کردی، و إلّا حتی برای منافق هم بیان نمی‌کرد؛ چون هردوی آن‌هایی که عمل را افشا می‌کنند برای خدا و عمل را مخفی می‌کنند برای خدا، عندالله تبارک و تعالی بصیرند و هردوی آن‌ها بندگان خالص خدایند - این هم از آن نکات بسیار ناب است- برای همین است که آن کسی که برای خدا انجام ندهد، ولو به اینکه مخفی باشد، ریا انجام داده است. فقط ملاک آن برای خدا بودن است.

 

کوردل‌ترین انسان

از وجود مقدّس امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) پرسیدند: «فَأَیُّ الْخَلْقِ أَعْمَى» کدام یک از انسان‌ها کوردل‌تر از همه است؟ اعمی کیست؟ حضرت فرمودند: «الَّذِی عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ یَطْلُبُ بِعَمَلِهِ الثَّوَابَ مِنْ عِنْدِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ» دیگر کوردل‌تر از این شخص کسی نیست که عمل را برای غیر خدا انجام می‌دهد و ثوابش را از خدا می‌خواهد. مثل آن کسی که - در مثال مناقشه نیست - برای کسی دیگر کار کند، مزدش را از شما بخواهد.

لذا آنچه به ریا برای منافق انجام می‌دهد؛ چون عمل را هم در این‌جا دارد برای خدا انجام می‌دهد، پس دیگر ریا نیست. صورت ظاهرش ریاست اما چون عمل را هم دارد برای خدا انجام می‌دهد، می‌گوید: این‌جا ریا محسوب نمی‌شود اما آن کسی که عمل را برای غیر خدا انجام بدهد ولو مخفی، این ریا می‌شود.

معیار چیست؟ معیار را همه عرفا و اولیاء بیان کردند: «فی ذهنک و فی وجودک» معیار در ذهن خودت و در وجود خودت است. خود انسان درون خودش فرو برود، در ذهن خودش ببیند چه خبر است. ببین آیا فکرت برای خدا هست یا نه. اگر برای خداست بگذار بقیه هم بفهمند.

ملاک اصلی خود انسان است، درون انسان است؛ چون این را دیگر کسی نمی‌تواند برایش ملاک قرار بدهد. انسان باید خیلی مواظبت کند. دیگر هرکسی می‌تواند درون خودش فرو برود ببیند چه خبر است.

درون خودم فرو بروم، ببینم واقعاً ملاکم خدا است یا نعوذبالله نستجیربالله، پناه به ذات حضرت حق برای این است که دیگران بفهمند. این را هیچ کس دیگری نمی‌تواند تعیین کند، تعیینش خودمان هستیم، این معیار بیرونی ندارد، عزیز دلم! چون بعضی از اعمال و رفتارها معیار بیرونی دارد، اما این معیارش درونی است.

 

آیا اولیا خدا همیشه از درون انسانها آگاهند؟

تنها عملی که صددرصد معیارش درونی است، این است که انسان ریا می‌کند یا نمی‌کند، برای خدا کار می‌کند یا نمی‌کند، عملش خالص هست یا نیست. این را فقط خود انسان می‌فهمد. نه شما از درون من با خبرید نه من از شما - نکته بسیار مهمی است- این هم که اولیا به اذن الله تبارک و تعالی از درون بعضی از افراد با خبر می‌شوند، لحظه‌ای است نه دائم و إلا اصلاً حساب و کتاب ستاریت ذوالجلال و الاکرام از بین می‌رود. خدا نمی‌خواهد ابداً آبروی بندگانش برود و افشا بشود. یک لحظاتی پرده برداشته می‌شود که آن ولیّ خدا تذکر بدهد و آن شخص متنبه شود. این‌طور نیست که شما فکر کنید حالا مثلاً اگر پیش ولیّ خدایی مثل آیت‌الله بهجت(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یا کسی رفتید، درون شما را از اول تا آخر ببیند. نه آن‌ها خودشان می‌خواهند، نه قاعده‌ پروردگارعالم این است؛ چون قاعده ذوالجلال و الاکرام ستاریت است.

این را بدانید، یک مواقعی چون ذوالجلال و الاکرام می‌داند این انسان قابل برگشت است، پرده را یک مقداری بر‌می‌دارد، ولیّ خدا ببیند، یک تذکراتی بدهد، بگوید: فلانی! این‌طور، آن هم متنبّه شود، حواسش را جمع کند و به مسیر الهی و صراط مستقیم برگردد.

پس اشتباه نشود، فکر نکنید که دائم اولیاء مطالب را می‌بینند. اصلاً خودشان هم دوست ندارند ببینند. آن‌ها با خدا هستند، چه کار دارند که ببینند درون آن شخص چه شکلی است. آن‌ها در یک حال و هوای الهی هستند. یک مواقعی به اذن خدا به آن‌ها مأموریت داده می‌شود که آن یک بحث دیگر است.

 

معیار تشخیص ریا

پس عزیز دلم! خودمانیم که می‌توانیم معیار ریا و اخلاص را بفهمیم، به خودمان مراجعه کنیم.

آیت‌الله العظمی آسید ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) نکته بسیار عالی را بیان فرمودند. خدا آیت‌الله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن کنز خفی الهی را رحمت کند، ایشان می‌فرمودند: در این نکته تأمل کنید که آسید ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: در باب تشخیص هویت انسان به دست خودش، همین بس که انسان خود می‌فهمد کجای عملش برای خداست، کجا برای خدا نیست، إلّا - این الّا خیلی مهم است– آن که آن‌قدر نفس امّاره بر او غلبه پیدا کند و وسوسه شیطان هم از بیرون بر او غلبه پیدا کند که دیگر تشخیص این که این عمل را برای خدا انجام دادم یا نه را نفهمد. فرمودند: آن‌وقت اگر کسی این حال را داشت، شاید دیگر امیدی به نجات او نباشد و إلّا انسان می‌فهمد.

من درون خودم بروم ببینم، الآن دارم برای که حرف می|‌زنم، برای خدا یا برای کس دیگر. عالم و آدم این حرف را می‌شنوند یا نمی‌شنوند، من مأموریت الهی‌ام را انجام می‌دهم یا نمی‌دهم. اولیاء ما، بزرگان ما، خصّیصین ما، حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین)، انبیاء عظام گاهی چیزی را بیان می‌کردند و مردم نمی‌فهمیدند، این‌ها حرص و جوش می‌خوردند، خون دل می‌خوردند که چرا مردم نمی‌فهمند، نه این که چرا مردم آن‌ها را درک نمی‌کنند، بلکه چرا مردم حق را نمی‌فهمند.

پس فقط برای خدا بودن ملاک است. اگر این‌طور شدیم برنده‌ایم. محک خودمان هستیم. محک ریا و محک اخلاص، درونی است.

نکات زیبای دیگری هم وجود دارد که در جلسات آینده عرض می‌کنم. یکی این که واقعاً اگر محک درونی را فهمیدیم به چه جایی کار ختم می‌شود که به فضل الهی جلسات بعد عرض می‌کنم.

 

قدردانی از عمل خالصانه

اولاً از کسانی که به برنامه استقبالی که گذاشته شده بود، تشریف آوردند تشکر می‌کنم. من به آقایان عرض کردم بعد از فتنه، بنده نیت کردم که هر سفر معنوی که برای ما به وجود آمد، عتبات عالیات، بیت‌ الله الحرام و مدینه منوره، همه را به نیت مؤمنان، بالأخص کسانی که در مهدیه هستند، بروم. من به نیابت از همه نیت کردم و طواف انجام دادم، معامله کردم و خواستم. این از آن چیزهایی است که باید علن شود. بدانید مردمی که پشتوانه ولایت بودند، قدرشان بیشتر از این حرف‌هاست. بینی و بین الله نیت کردم که در تمام این اعمال، ثوابی برای بنده نباشد و همه برای شما مؤمنان باشد که این‌گونه از ولایت حمایت کردید و خالصانه عمل کردید.

 

آغاز فتنه اکبر

نکته‌ای را هم اشاره کنم که از این به بعد بیشتر به آن اشاره خواهم کرد. دو سال پیش بیان کردم بعضی از سایت‌ها زدند. من استدعا دارم همه آقایان، هرجا مسئولیتی دارند، در دانشگاه هستند، در سپاه هستند، در ارتش هستند، در بسیج هستند، در هرجایی هستند، این مطلب را بیان کنند. آقایان عزیز! مع‌الأسف دشمن دارد کاری می‌کند که فتنه اکبر شروع شود.

من اولاً به شما بشارت دهم که چند صباح دیگری خواهید دید که صداهایی برپا خواهد شد. این منطقه آبستن حوادثی است، چندی نخواهد گذشت که خبرها إن‌شاء‌الله معلوم می‌شود و نکات خوشی است.

اما دشمن بیکار نیست، یهود بیکار نیست. می‌خواهند فتنه اکبر را با بحث اقتصاد آغاز کنند. ما دو سال پیش عرض کردیم، آقایان جدّی نگرفتند، پارسال مفصل گفتیم، جدی نگرفتند.

من روی بعضی از مسئولان اقتصادی مملکت حرف دارم، روی بحث بانک مرکزی حرف دارم، مطالبی است. مع‌الأسف بعضی از این‌ها با بعضی از کسانی که از آن‌ها ضربه خورده بودند، دست دادند و با هم علیه ولایت متحد شدند. می‌خواهند یک کاری کنند که اگر ولی امر مسلمین، امام المسلمین، این نائب امام زمان حرفی زد، دیگر نعوذبالله خریدار نداشته باشد.

حواستان را جمع کنید، چون آن موقع مثلاً جریان زید و عمرو و ریاست‌جمهوری این و آن بود، اما این بار دیگر بحث اقتصاد است، بحث معیشت مردم است. نامردانه دارند کار می‌کنند.

من عرض کردم دلار باید پانصد و زیر پانصد تومان باشد. این نکات را ما گفتیم و به بعضی از روزنامه‌ها دادیم، آن‌ها هم با زبان دیگری همین مطلب را به صورت سرمقاله نوشتند، ولی حالا می‌بینیم مدام بدتر می‌شود. مخصوصاً رها کردند، صدای مردم را دربیاورند.

با توجه به این که الآن منطقه ما آبستن حوادثی است که نهایت این حوادث برای اسلام و مسلمین خیر است، برای تشیّع و نزدیکی ظهور خیر است، اما این‌ها اینجا دارند این کارها را انجام می‌دهند.

من بعضی از چیزها را دارم سربسته می‌گویم. بعضی از چیزها را هم بعداً به بعضی از آقایان مسئول عرض می‌کنم، اما به هر حال، شما بیدار باشید، هشیار باشید، تک تک ما باید سفیران این مسئله باشیم که این‌ها دشمنان این نظام‌اند.

بارها عرض کردیم این نظام متعلق به امام زمان(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)‌ است، متعلّق به امام راحل(اعلی اللّه مقامه الشّریف) نبوده است، الآن متعلّق به امام‌المسلمین(حفظه اللّه) نیست. این‌ها نائب آن آقا هستند. این نظام، نظام مقدس الهی است. آن‌هایی که یابن‌الحسن می‌گویند، راهش همین نظام است. اگر کسی از این نظام دور شود، به دروغ گفته است یابن‌الحسن! یابن‌الحسن، او کذب محض است. این را بنده با صراحت و با یقین قلبی عرض می‌کنم. راه یابن‌الحسن و راه رسیدن به آقا، این نظام است دوری از این نظام، دوری از اهداف این نظام، دوری از امام زمان(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)‌ است.

خدایا! ریشه آن‌هایی را که می‌خواهند این نظام ساقط شود بکن؛ آبروی آن‌ها را بریز؛ نیست و نابودشان بگردان.

آن‌ها را که می‌خواهند این سید عظیم‌الشأن ما، این امام المسلمین سخنش نافذ نگردد، نابود بگردان؛ خوار و ذلیلشان بگردان؛ افشائشان بگردان.

عزیزان من! مواظب باشید، هشیار باشید. ما این انقلاب را بی‌خود به دست نیاوردیم. بروید این مطالب امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را سیر کنید. از اول سال 41 آن قیام امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را ببینید. صدای نوار امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم هست. وقتی امام را از حبس آزاد کردند و به قم برگرداندند، ایشان فرمودند: من در زندان گفتم من را آزاد نکنید - این عین عبارت خودشان است - برای شما ضرر دارد. کسی که او را بگیرند از خدایش است او را آزاد کنند اما فرمودند: الآن هم به آن‌ها می‌گویم که اشتباه کردید مرا آزاد کردید. بعد فرمودند:« والله تا حالا نترسیده‌ام آن روز هم که مرا می‌بردند، آنها می ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می دادم که نترسید.» صحیفه امام، ج1، ص. 293

عرض کردم در بهشت‌ زهرا بر اثر فشار، روح مبارک امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) پرواز کرد، مجدد برگشت، امر الهی است. امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌داند که می‌آید، هواپیما را هم کسی نمی‌تواند بزند.

آن‌ها فکر می‌کردند حاج آقا مصطفی را شهید کردند، تمام است، همه این خط‌ها را او دارد می‌دهد.

آن‌ها باورشان نمی‌شد که این پیرمرد، در این کبر سن، هشتاد سال، بتواند انقلاب را به پیروزی برساند. یک پیرمرد، چهار پاره استخوان، کدام سیاست را خوانده است، چه می‌دانستند آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) شذرات را بر امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعلیم کرده است. چه می‌دانستند که او نائب امام زمان(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)‌ است.

دفتر اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات آقای فلسفی(رحمة اللّه علیه) را چاپ کرده است، بخوانید. می‌گوید: «در مدت اقامت امام در پاریس، افراد زیادی از ایران به پاریس رفتند. از جمله آنها مرحوم آقای مطهری بود. ایشان قبل از رفتن، به منزل ما آمد و گفت: شما پیامی برای آقا دارید؟

دو سه موضوع بود که من به طور خصوصی تذکر دادم. بعد، ایشان خداحافظی کرد و رفت. وقتی مرحوم مطهری برگشت، به دیدن ایشان رفتم آن هم در وقتی که کسی [نزد ایشان] نبود. تقریبا اول شب بود. موضوعاتی را که گفته بودم ایشان  به امام گفته بودند و جواب هم گرفته بودند. ولی دیدم آقای مطهری می گوید: آقا، من مبهوت هستم.

گفتم: چرا؟

گفت: تصمیمی که امام گرفته[1]، با این همه نظامی‌های تا دندان مسلح، با آن همه حمایت های آمریکا و انگلستان و فرانسه، نتیجه چه خواهد شد؟ آیا واقعا این تصمیم برای ما موفقیت پیش  می‌آورد؟

ایشان گفت: به امام گفتم: آقا، خطر خیلی مهم است. خودتان را چطور می بینید؟

امام در جواب فرمود: علی التحقیق پیروزیم.

شهید مطهری می‌گفت: یک روحانی، غیر از یک کاسب است که این حرف را بزند. دیدم که امام خمینی است، عظمت دارد و من نمی‌توانم از ایشان بپرسم چرا پیروزیم. ولی پرسیدم: آیا به محضر امام عصر شرفیاب شدید و او این خبر را داده است؟ امام نفی و اثبات نکرد و فقط گفت: قطعا پیروزیم.

گفتم: الهامی به شما شده است؟ گفت: قطعا پیروزیم.

از هر دری که من وارد شدم، ایشان نگفت که واقعیت چیست. ولی همچنان با قاطعیت می‌گفت: پیروزیم و اعتنا به این همه تانک و توپ و نظامی و غیره نکنید، علی التحقیق پیروزی با ماست.

شهید مطهری با حالت بهت این سخنان را به من گفت و خود متحیر بود، می‌گفت: «من نفهمیدم امام از چه منشأ و منبعی به این حقیقت رسیده است». [2]

یا همه ناراحت شدند که بعد از جریان قائم مقام رهبری چه می‌شود، فرمود: فلانی هست. بارها گفته‌ام آیت‌الله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: جز من و حاج آقا بهاء- منظورشان آیت‌الله آسیّد محمّدرضا بهاء‌الدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) است- کسی نمی‌دانست؛ حتی - به تعبیر خود ایشان می‌گویم - آقای خمینی نمی‌دانست که این سیّد بزرگوار بناست رهبر شود، بعداً به ایشان گفتند.

می‌خواهند این نظام به زمین بخورد. دیدند از راه سیاسی نمی‌توانند، حزب‌بازی در این مملکت جا ندارد، گوش‌های همه به لبان مبارک نائب امام زمان است، حالا که دیدند به آن سبک نمی‌شود، می‌خواهند از راه اقتصادی وارد شوند. این‌ها را افشا کنید خدا لعنت کند کسانی را که در این دولت دارند برای منافع شخصی خودشان، برای مطالبشان دست می‌دهند به دست این کسانی که با این نظام مخالفند.

آیا نمی‌شود مهار کرد؟ والله می‌شود راهش را هم ما داریم. اگر می‌گویند نمی‌شود، بیایند ما راهش را بگوییم، در یک منطقه عملیاتی کنند، بعد اگر نشد، بیایند بگویند: این شیخ، مزخرفات گفت.

این‌ها نمی‌خواهند، مردم! هشیار باشید، بیدار باشید، افشا کنید. تمام همّ و غمّ این‌ها این است که اگر یک روزی این سیّد عظیم‌الشّأن لب به سخن گشود، نستجیربالله نعوذبالله دیگر کسی حرفش را نشنود. بیدار باشید، توطئه است.

من بارها بیان کردم، ما همه چیز هم داریم. منابع زیاد است. مدام صدا و سیما اعلام می‌کند: فلان جایگاه نفتی در خوزستان پیدا شده، در شمال چه شده. الان مکه بودیم، اعلام کردند: مس در کرمان و اطراف آن و در سیستان و بلوچستان مجدداً پیدا شده است. ما آن‌قدر منابع داریم که بی حد و حصر است. چه منبعی می‌گویند نداریم، من بگویم کجا داریم. همین قم ما پر از نفت است، پر از گاز است، جاهای دیگر همین‌طور. ما کم نداریم.

 

شیعه در خطر است

خدا لعنت کند آن‌هایی که گفتند فرزند کمتر، زندگی بهتر. من اعلام خطر می‌کنم، علناً می‌گویم، چند سال پیش گفتم، تازه بعضی از آقایان به صدا درآمدند.

خطر از این حرف‌ها گذشته است. وهابیّت دارد تبلیغ می‌کند، نسل شیعه در خطر است. مگر قدیم مردم چطور زندگی می‌کردند؟! به خاطر این که کسی هم این قضیه را نگوید، دارند اقتصاد را فشار می‌آورند. تا حرف بزنی، می‌گوید: آقا برو پی کارت، ما الآن یک بچه را هم نمی‌توانیم ...، این آقا بالای منبر دلش خوش است، می‌گوید شیعه دارد کم می‌شود، چند تا بچه بیاورید، ما یکیش را هم نمی‌توانیم.

تمام این‌ها با برنامه‌ریزی است که این‌ها دارند کار می‌کنند. چیزهایی است که بعضی مواقع نمی‌شود بیان کرد. خطر دارد شیعه را تهدید می‌کند، خطر کم نسلی. از آن طرف با اقتصاد فشار می‌آورند کسی نتواند، از آن طرف ... . دارند معادله را بر هم می‌زنند، حواس‌ها را جمع کنیم.

بحث زیاد است. إن‌شاءالله دعا کنید که خدای متعال ظهور را نزدیک بگرداند. إن‌شاءالله ظهور آقاجان را در عمر ناقابل ما قرار بدهد.

این شب‌ها که عرض کردیم با مولا صحبت کنید به آقا بگویید: ما نمی‌دانیم چه کنیم. آقاجان! امام زمان! مملکت، مملکت توست، این انقلاب متعلّق به توست، این نظام متعلّق به توست. آقاجان! خودت نگهداری کن، خودت محافظت کن، خودت مراقبه کن، خودت دشمن را رسوا کن. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَولایَ یَا صاحب العصر و الزّمان»

 

پی‌نوشت‌ها:

1 - ظاهراً اشاره به تصمیم حضرت امام مبنی بر بازگشت هر چه سریعتر به ایران.

2- خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، صفحات 466 و 467.






تاریخ : شنبه 91/4/10 | 6:58 عصر | نویسنده : علی | نظرات ()

1- هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقب نشینی نکنید.

2-هرگز دست به دزدی نزنید.

3- هرگز به زناکاری آلوده نگردید.

4- هرگز فعل حرام انجام ندهید.

 خبرگزاری فارس: امام زمان(عج) از یاران خود چه پیمانی می‌گیرد

5- هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.

6- به ناحق هیچ کس را نزنید.

7- به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.

8- به جمع کردن نقره مشغول نشوید.

9- گندم را احتکار نکنید.

10- هرگز جو را احتکار نکنید.

11- هیچ مسجدی را خراب نکنید.

12- هرگز شهادت باطل ندهید.

13- هرگز از مومنین بدگویی نکنید.

14- هرگز ربا نخورید.

15- در سختی‌ها بردبار باشید.

16- بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.

17- هرگز شراب نخورید.

18- هرگز لباس زربافت (بافته شده از تاروپود طلا) نپوشید.

19- هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند.

20- لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.

21- دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.

22- هیچ خون ناحقی را نریزید.

23- با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.

24- حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.

25- با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.

26- هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.

27- در زندگی ساده‌زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.

28- از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.

29- امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.

30- همواره نهی از منکر کنید.

 هرگاه شما نسبت به این 30 مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:

1-متعهد می‌شوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.

2- لباس‌هایی را که می‌پوشم، مانند لباس‌های شما باشد.

3- غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.

4- مرکب سواری من همطراز مرکب شما باشد.

5- در همه حال و هر زمان با شما باشم.

6- همواره همراه با شما حرکت کنم.

7- در زندگی به مقدار کم راضی باشم.

8- زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.

پس همگان، خدا را آن گونه که شایسته است، عبادت می‌کنیم، من به عهدم با شما وفا می‌کنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»

حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر (عج) هستیم؟ می‌توانیم با توجه به این تعهدات خود را بیازماییم.






تاریخ : شنبه 91/4/10 | 3:31 عصر | نویسنده : علی | نظرات ()
 
در میزگرد خبرگزاری فارس درباره حجاب عنوان شد
رابطه مستقیم حیا با حجاب/ نگاه دولت‌مردان به مسئله حجاب سیاسی است

خبرگزاری فارس: مدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران تهران معتقد است: با بی‌تدبیری مسئولان فرهنگی و نگاه سیاسی دولتمردان، سرمایه حجاب بانوان در دهه اخیر به یغما رفت. البته حوزه علمیه نیز در تبیین مستدل حجاب کوتاهی کرده است.

خبرگزاری فارس: رابطه مستقیم حیا با حجاب/ نگاه دولت‌مردان به مسئله حجاب سیاسی است

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، پوشش و عفاف از آن جهت که یک امر فطری است و برای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد، در ادیان و مذاهب الهی دارای جایگاه خاصی است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده‏اند و جامعه بشری را به سوی آن فراخوانده‏اند؛ زیرا حیا و لزوم پوشش به طور طبیعی در نهاد زنان به ودیعت نهاده شده و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است.

به همین منظور، میزگردی را با حضور حجت‌الاسلام محمدمهدی ابراهیم‌پور، مدیر مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی ریحانةالنبی(س) و حجت‌الاسلام سید محمدرضا آقا میری، مدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران استان تهران و سه تن از خواهران این مرکز برگزار کردیم که بخش نخست آن در پی می‌آید.

 

 

حیا که از انسان جدا شود انسانیت زیر سؤال می‌رود/ زمانی حجاب اشخاص استمرار پیدا می‌کند که حیا داشته باشند

 

* جایگاه حیا در نوع پوشش افراد چگونه است و تا چه اندازه موضوع حیا می‌تواند در میزان پایبندی افراد به حجاب در جامعه مؤثر باشد؟

ابراهیم‌پور: اتفاقا سؤالی که شما عنوان کردید جزو یکی از کلیدی‌ترین مباحثی است که در سه مفهوم بحث حیا، حجاب و عفت، بعضا می‌بینیم در تعاریف و یا فعالیت‌هایی که قرار است انسان انجام دهد خلط‌هایی صورت می‌گیرد، حیا یک انگیزه درونی برای شخص است لذا حیا فقط در حوزه بحث حجاب و پوشش مطرح نمی‌شود.

بلکه حیا باعث می‌شود با توجه به آن گرایش درونی که انسان دارد زشتی‌ها را کنار زند حیایی که انسان می‌خواهد داشته باشد گاها خود را در منظر انسان دیگری می‌بیند و حیا را رعایت می‌کند و زشتی‌ها را کنار می‌زند.

گاهی اوقات فراتر از این مرحله است و با توجه به معرفتی که شخص دارد شاهد را فقط یک انسان در کنار خود و یا یک دوربین تلقی نمی‌کند بلکه 8 شاهدی است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است که این شاهدان در روز قیامت شهادت می‌دهند بر عمل خوب یا بد انسان که جای هیچ انکاری را باقی نمی‌گذارد. زمین، زمان، اهل بیت (ع)، خدا و ملائکه از جمله شاهدان انسان بر اعمالشان هستند.

بنابراین، حیا کلیدی‌ترین موضوعی است که هر انسانی باید داشته باشد، اگر حیا از انسان اعم از زن و مرد جدا شود انسانیت فرد زیر سؤال خواهد رفت و دیگر نمی‌توان از این فرد، انتظار اعمال انسانی را داشته باشیم البته در روایات اسلامی،  حیا کلید همه خوبی‌هاست و این کلید در دست هر فردی قرار گیرد موفق است لذا وقتی این قفل شکسته شد و این فضا از بین رفت انسان دست به هر کار زشتی خواهد زد.

اگر پوشش، لباس و حجاب، زینت ظاهری برای انسان به شمار می‌رود حیا نیز دربردارنده زیبایی معنوی است که انسان به آن نیاز دارد تا علاوه بر لباس زیبا با معنویت درونی خود را بیاراید. البته جایگاه و ارزش این زیبایی و این حیا برای زن متفاوت است در روایات آمده است که خداوند متعال، حیا را 10 قسمت کرده است که 9 قسم آن برای زن و یک قسمت به مرد اختصاص دارد و این موضوع، اهمیت جایگاه حیای زن را نسبت به مرد می‌رساند که با ازدواج زن، مراحلی از حیای زن به امور دیگری تبدیل می‌شود تا او بتواند به زندگی خود ادامه داده و نقش همسری و یا مادری را به خوبی ایفا کند.

اصل حیا برای انسان لازم است اما به لحاظ جایگاهی که زنان دارند، حیا برای آنها زیبنده‌تر است.

بر اساس روایات اسلامی، یکی از فلسفه‌های حجاب این است که احترام زن مسلمان حفظ شود و احترام زن مسلمان به این است که بتواند به وسیله حجاب، جایگاه و شخصیت خود را حفظ کند هر چند رعایت حجاب، ‌فقط با پوشش و لباس نیست اما یکی از ملزومات احترام به زن، موضوع حیا است که اگر حیا از جانب زن رعایت شود در مواجهه با نامحرم، ارتباطات اجتماعی، موقعیت‌هایی که برای او در جامعه به وجود می‌آید می‌تواند جایگاه خود را حفظ کند.

اگر جایگاه حیا از جانب زنان حفظ نشود نباید انتظار جامعه سالمی را داشت یعنی امروزه نگرانی ما در جامعه با نگاه کاربردی به بحث حجاب این است که با وجود اینکه حجاب یک امر ظاهری است اما این حجاب، زمانی از طرف شخص استمرار پیدا می‌کند که این فرد حیا داشته باشد و اگر شخص حیا نداشته باشد استمرار حجاب و حیا نیز دچار آسیب می‌شود. باید تلاش کنیم حیا در جامعه حفظ شود، حرمت، حریم‌ها رعایت شود که دچار آسیب‌های جبران ناپذیر نشویم.

 

حیا به عنوان رکن مهم در یک جامعه سالم تلقی می‌شود

 

آقامیری: اگر بخواهیم فارغ از تمام مباحث، حیا را مطرح کنیم حیا زیبنده انسان است انسان بی‌حیا در جامعه انگشت‌نماست و مورد احترام جامعه نیست بدین معنا که اگر حیا در جامعه کم‌رنگ شود گام های اولیه آغاز انحطاط جامعه برداشته خواهد شد. روایات ما بخش مهمی از حیا را مربوط به زنان می‌داند و البته حیا یک امر نفسانی است که شدت و ضعف آن به نفسانیت خود انسان برمی‌گردد.  لذا اگر بخواهیم افراد را به داشتن حیای کم یا زیاد متصف کنیم از حیث اینکه این حالت نفسانی در انسان‌ها متغیر است کار جالبی نیست.

گاهی اوقات ممکن است خانمی که حجاب متعارف اسلامی را ندارد اما گاهی اوقات احساس می‌شود که او فردی با حیاست و حیا در وجود آن متبلور است اما این حالت نفسانی در وجود برخی دیگر با همان شرایط، کم‌رنگ‌تر است.

بنابراین انسان باید حیا را در وجود خود، متجلی کند و اگر احیانا جامعه‌ای که متشکل از انسان‌های مختلف است از حیا به دور باشد در این صورت بایستی سراغ تک‌تک افراد رفت و بحث حیا را در وجود آنها احیا کرد و باید کار فرهنگی کرد و پیرامون مبادی بحث حیا که حجاب نیز جزئی‌ از آن محسوب می‌شود، به گفت‌وگو نشست، همچنین تأثیر کارهای‌ ایجابی عمدتا از کارهای سلبی بهتر است لذا با اقدامات ایجابی، جامعه‌ای که بی‌حیا شده بود به داشتن حیا متمایل خواهد شد همچنین، حالت نفسانی حیا می‌تواند اکتسابی نیز باشد.

به هر حال حیا به عنوان یک رکن مهم در یک جامعه سالم تلقی می‌شود و اگر حیا در جامعه با اهرم‌های مختلف، کنار گذاشته شود در واقع، انحطاط جامعه همان روزهای آغازین بی‌حیایی خواهد بود.

 

باید حجاب را با دلایل متقن و مستحکم، برای بانوان دهه 90 تبیین کنیم

 

 

* با توجه به صحبت‌های شما آیا میان حیا و حجاب مرزی وجود دارد؟

آقامیری: به نظر من ارتباط حیا با حجاب، یک ارتباط عموم و خصوص من وجه است یعنی ممکن است برخی از افراد باشند که به دلیل علقه‌های شرعی، حجاب مبتنی بر تمام ضوابط شرعی را رعایت کنند اما ممکن است آن حالت نفسانی که یک انسان دارد حیا در وجود او تبلور زیادی نداشته باشد از طرف دیگر ممکن است خانمی نیز وجود داشته باشد که به دلیل اینکه ارتباط فرهنگی با حجاب برقرار نکرده، خود را ملزم به پوشش اسلامی نمی‌کند.

ما نیامدیم بانوان دهه 90 را با دلایل متقن و مستحکم با حجاب آشنا کنیم لذا حجاب که یک سرمایه مهمی برای یک خانم به شمار می‌رود به دلیل کم‌کاری نهادهای فرهنگی، این امتیاز بزرگ از بسیاری از بانوان گرفته شده است کما اینکه مستندات و براهین حجاب و جنبه زینت بودن حجاب توسط گروهی درک شده و افرادی به حجاب روی آورده‌اند و این بیانگر کار و فعالیتی است که به لحاظ فرهنگی در این زمینه صورت گرفته است و این گروه حیای کافی را نیز داشته‌اند.

معتقدم درست است که حجاب، عموما از حیا ناشی می‌شود اما در عین حال میان حیا و حجاب یک تفاوتی هست یعنی الزاما تمام خانم‌هایی که حجاب دارند با حیا نیستند و ممکن است حیای آنها شدت و ضعف داشته باشد و از سوی دیگر، تمام خانم‌هایی که حجاب ندارند نیز ممکن است از حیای زیاد و یا کمی برخوردار باشند.

 

حجاب، یک مسئله فرهنگی و اجتماعی است که باید با نگاه فرهنگی آن را درست کرد نه با نگاه سیاسی!

 

 

* ارزیابی شما از عملکرد دولت در خصوص ترویج فرهنگ عفاف و حجاب چگونه است؟

ابراهیم‌پور: تمام این امور در حیطه شرح وظایف دولت مطرح است به طور مثلا اگر مؤسسه‌ای بخواهد درباره حجاب شروع به کار کند گام اول داشتن مجوز قانونی است سپس باید به لحاظ بودجه و سایر موارد، مورد حمایت قرار گیرد که متاسفانه این موضوع در نهایت ضعف و بی‌توجهی قرار دارد.

حداقل حجاب شرعی موجود در منابع فقهی که زن باید در اجتماع رعایت کند از جمله حقوق شهروندی بوده و وظیفه دولت است که این کار را انجام دهد اما بیش از حد شرعی که منابع دینی، حدود حجاب را برای زن مشخص کرده است به شرایط و موقعیت‌هایی برمی‌گردد که در جامعه به وجود می‌آید لذا شاید زمانی شرایطی به وجود آید که بیش از حد شرعی نیز در بحث پوشش مطرح شود.

بعد از تکمیل آموزش‌ها و ترویج حجاب توسط دولت، باید با افراد متخلف برخورد شود اما آنچه که امروز در جامعه دیده می‌شود این است که دستگاه‌های فرهنگی به دلایل مختلف نتوانسته‌اند کار خود را انجام دهند و چون دولت در این زمینه برنامه‌ای نداشته و یا از دستگاه‌های فرهنگی درخواست کمک نکرده و یا اگر کمک خواسته اما با یک آسیبی به آن ورود پیدا کرده ما را به وضعیتی رسانده است که دیگر نمی‌توان نام آن را ترویج حجاب گذاشت بلکه ما با بدحجابی برخورد می‌کنیم یعنی آن بحث اصلاحی و ایجابی در حال حاضر صورت نمی‌گیرد و همه به دنبال آن هستند که وضعیت موجود را تغییر دهند.

فرض کنید در یک محیطی زلزله آمده است و ستاد بحران برای سر و سامان دادن به وضعیت موجود، وارد عمل می‌شود لذا او مسئولیت مسکن را برعهده ندارد بلکه ستاد بحران می‌خواهد خرابی‌ها را جمع کند، الان وضعیت دولت به اینجا رسیده است که باید نسبت به مسائل و آسیب‌هایی که در سه دهه پس از انقلاب درباره مسئله حجاب به وجود آمده، آنها را جمع کند و این مسئله نشان از کم‌کاری دارد.

دولت واقعا در این زمینه کم‌کاری کرده است، اگر روند نگاه دولت به مسئله حجاب، به همین شکلی که تاکنون بوده باشد هیچ وقت نباید به بهبود وضعیت حجاب امید داشته باشیم و خدای ناکرده باید منتظر وضعیتی بدتر از این هم بود.

در جهان و کشور ما موضوع حجاب با سایر مسائل دینی متفاوت است ما یک نگاه شرعی به حجاب داریم و یک نگاه فرهنگی. قانون ما باید در خدمت شرع باشد لذا افرادی که قانون را اجرا می‌کنند از قوه قضائیه تا دستگاه‌های زیر مجموعه قوه مجریه، چون تحت حاکمیت جامعه اسلامی هستند باید حداقل حجاب شرعی را در جامعه اجرا کنند. اما این اتفاق فرهنگی و شرعی صورت نگرفته است از این رو مسئله حجاب، یک مسئله فرهنگی و اجتماعی بوده و ما باید نگاه فرهنگی، حجاب را درست کنیم.

در جهان و در کشور ما نگاه فرهنگی و تربیتی نسبت مسئله حجاب وجود ندارد و اگر خیلی خوش‌بین بوده و بر آن باشیم که این نگاه وجود دارد پس از نگاه سیاسی است!

متأسفانه حجاب در دنیا و در جمهوری اسلامی ایران، ابتدا یک مسئله سیاسی است سپس یک مسئله فرهنگی و اجتماعی!

ما می‌خواهیم با کار فرهنگی یک مسئله سیاسی را تصحیح کنیم چرا که نگاه دولت‌مردان به مسئله حجاب یک نگاه سیاسی است و اگر فعالیتی قرار است در این زمینه صورت بگیرد با رویکرد سیاسی خواهد بود.

در خصوص حوزه ارتباطی خودمان با دولت و کارهایی که در زمینه حجاب از سال 84 شروع کرده‌ایم این موضوع کاملا برای ما ملموس است و می‌توان با استناد این مسئله را عنوان کرد.

 

وظیفه دولت اسلامی، اجرای حداقل‌های حجاب در جامعه و ارائه آموزش عمومی برای مردم در این زمینه است

 

* آیا انتظار می‌رفت دیدگاه دولت درباره حجاب به اینجا برسد؟

ابراهیم‌پور: طی جلساتی که با دولت داشته‌ایم به صراحت مطرح نمی‌کنند اما به طور غیر مستقیم بعد سیاسی حجاب را مد نظر دارند. البته حجاب یک ابزار سیاسی است آن هم نه یک سیاست برای جامعه اسلامی بلکه یک ابزار قدرت برای فردی است که می‌خواهد به قدرت برسد! به عنوان مثال در مسئله نماز هیچ کدام یک از کاندیداهای ریاست‌جمهوری تا کنون نسبت به موضوع نماز موضع‌گیری نکرده‌اند اما در مورد مسئله حجاب موضع‌گیری داشته‌اند چون یک ابزار قدرت است که اگر مطابق با هوای نفس جامعه و هواداران خود صحبت کنند طبیعتا این فرد می‌تواند رأی خود را در کنار سایر نگاه‌های سیاسی به دست آورد لذا این اتفاق در دو دولت قبلی اتفاق افتاد از این رو همه مردم از رئیس‌جمهوری فعلی این انتظار را داشتند که وضعیت فرهنگی را با همان نگاه صدر انقلاب و پس از دوره اصلاحات تغییر دهد اما این اتفاق نیفتاد بلکه متأسفانه از یک منظر و از یک نگاه دیگر مسئله حجاب، بیشتر مورد تخریب قرار گرفت!

با توجه به اینکه وظیفه دولت اسلامی، اجرای حداقل‌های حجاب در جامعه و ارائه آموزش عمومی برای مردم در این زمینه است لذا وقتی می‌بینیم که رئیس‌جمهور در نطق تلویزیونی خویش اعلام می‌کند که دو تار موی دختر، جامعه ما را به هم نمی‌ریزد یعنی باید فاتحه کار فرهنگی در زمینه حجاب را نسبت به دولت خواند! اما اینکه آیا یک تار مو حرام است یا نه، اشکال دارد یا ندارد بحث علمی دینی است که باید عالمان دین به آن پاسخ دهند نه اینکه از جانب رئیس قوه مجریه این مسئله مورد تاکید قرار گیرد و اصلا این چه تفاوتی با فردی دارد که ترویج بدحجابی را در جامعه می‌کند.

بنابراین، ما شاهد این هستیم که وضعیت حجاب روز به روز بدتر می‌شود در یک کلام باید گفت که اولا دولت برنامه‌ای ندارد و اگر هم برنامه‌ای داشته باشد برنامه‌ها با نگاه سیاسی اجرا می‌شود نه با نگاه فرهنگی و دغدغه‌های مجموعه‌های فرهنگی و حوزه‌های علمیه! لذا علما، مراجع و حوزه‌های علمیه همواره بر رعایت حجاب تاکید دارند و دولت باید پاسخگو باشد که چه کاری درباره حجاب انجام داده است که واقعا به درد جامعه و اصلاح امور جامعه می‌خورد؟






تاریخ : سه شنبه 91/4/6 | 3:16 عصر | نویسنده : علی | نظرات ()
 
سردار پاکپور در پاسخ به فارس تشریح کرد
جزئیات انهدام و دستگیری چهار تیم تروریستی توسط سپاه پاسداران

خبرگزاری فارس: فرمانده نیروی زمینی سپاه با اشاره به انهدام چهار تیم تروریستی در داخل کشور گفت: زمانی که تصاویر تجهیزات این تیم‌ها منتشر شود متوجه می‌شوید که آنها چه توطئه‌‌ایی را برای مردم این مملکت در ایام عید تدارک دیده بودند.

خبرگزاری فارس: جزئیات انهدام و دستگیری چهار تیم تروریستی توسط سپاه پاسداران

 

به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس؛ سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در پاسخ به خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس در خصوص جزئیات انهدام 4 تیم تروریستی توسط سپاه گفت: اطلاعاتی داشتیم که عناصر ضدانقلاب خارج از کشور تعدادی تیم برای اجرای عملیات‌های انتحاری سازماندهی کرده‌اند.

وی افزود: عزیزان اطلاعاتی نیروی زمینی تلاش زیادی کردند که آنها را رهگیری کنند و در پی این اقدامات بود که این تیم‌ها در دام رهگیری ما قرار گرفته‌اند.

پاکپور ادامه داد: اولین تیم و نفرات را 2 ـ 3 روز قبل از عید دستگیر کردیم که مقادیر زیادی کمربند‌ انتحاری و جلیقه‌های انفجاری با خودشان حمل می‌کردند.

فرمانده نیروی زمینی سپاه تصریح کرد: به دنبال آن، بعد از دوم و سوم عید، سرنخ‌هایی از تیم‌های دیگر به دستمان آمد و عملیات‌های مختلفی را در جنوب شرق انجام دادیم که باعث شد دو تیم دیگر از عناصر ضد انقلاب منهدم و چهار نفر از آنها به درک واصل شوند. همچنین چندین نفر با تجهیزات کامل از این عناصر دستگیر شده‌اند.

وی افزود: زمانی که تصاویر تجهیزات این تیم‌ها منتشر شود متوجه می‌شوید که آنها چه توطئه‌‌ایی را برای مردم این مملکت در ایام عید تدارک دیده بودند که توطئه‌شان نقش بر آب شد.

پاکپور با تاکید بر اینکه این تیم‌ها همگی منهدم شده‌اند، گفت: این چهار تیم تروریستی در منطقه جنوب شرق منهدم شده‌اند و نتوانسته‌اند وارد مرکز کشور شوند و اشراف اطلاعاتی کامل ما باعث شد آنها در نزدیکی مرز منهدم شوند.

فرماندهی نیروی زمینی سپاه در پایان اعلام کرد: تیم چهارم ترویستی اخیرا منهدم شد.






تاریخ : سه شنبه 91/4/6 | 3:14 عصر | نویسنده : علی | نظرات ()
 
اسرائیل امروز: اسرائیل با یک انقلاب اسلامی جدید روبروست/ انقلاب مصر کاملا مشابه انقلاب ایران است

خبرگزاری فارس: پیروزی اسلامگرایان در مصر و اظهارات اخیر محمد مرسی در مصاحبه با خبرگزاری فارس، نگرانی صهیونیست‌ها از شکل‌گیری انقلاب اسلامی جدید در مصر را تشدید کرده است.

خبرگزاری فارس: اسرائیل امروز: اسرائیل با یک انقلاب اسلامی جدید روبروست/ انقلاب مصر کاملا مشابه انقلاب ایران است

 

به گزارش فارس، پایگاه صهیونیستی "اسرائیل امروز" با انتشار مقاله‌ای به بهانه پیروزی "محمد مرسی" نامزد اسلامگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری مصر، انقلاب این کشور را مشابه انقلاب اسلامی ایران دانست.

این پایگاه صهیونیستی در ابتدا می‌نویسد: روز یکشنبه کمیسیون انتخابات مصر در میان آشفتگی بسیاری در منطقه اعلام کرد که محمد مرسی نامزد اخوان‌المسلمون رئیس‌جمهور بعدی بزرگترین و قدرتمندترین دولت عربی است.

این پیروزی تنها چند ماه پس از آن رخ داد که اخوان‌المسلمون و گروه‌های اسلامگرای متحد با آن توانستند اکثریت قدرتمندی از پارلمان مصر را به دست آورند. با وجود آنکه شورای عالی نظامی که فعلا قدرت را در مصر در دست دارد، نتایج آن انتخابات را لغو کرد، با این حال در صورت برگزاری مجدد انتخابات پارلمانی هم، نتایجی مشابه دور قبل مورد انتظار است.

مرسی توانست با کسب 51.7 درصد آرا در انتخابات ریاست جمهوری، بر "احمد شفیق" رقیب سکولار خود که از روابط خود با دیکتاتور سابق مصر ضربه خورد، غلبه کند.

• مانند ایران؛ مصر هم از دیکتاتوری سکولار غربی به حکومتی اسلامی بدل شد

تبدیل مصر از یک دیکتاتوری سکولار و همسو با غرب به یک حکومت تحت کنترل اسلامگرایان که مدافع قوانین شریعت است، کاملا منعکس کننده آنچیزی است که در اواخر دهه 1970 در ایران رخ داد، و این چیزی است که به درستی اسرائیل را نگران کرده است.

محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر

ایرانی‌ها از سرکوب‌گری شاه سابق خود خسته شده بودند، دقیقا همان احساسی که مصری‌ها تحت حکومت مبارک داشتند. آن‌ها مشتاق تغییر بودند، بسیاری از ایرانی‌ها به سرعت پیام‌های امید بخش آیت‌الله خمینی را دریافت کردند، و جنبش وی را تا رسیدن به قدرت از طریق ساختار دموکراتیک نوپای ایران، پیش بردند. این امر دقیقا برای اخوان‌المسلمون و رشد فزاینده پایگاه این گروه در مصر، صدق می‌کند.

• اسرائیل نگران از شکل‌گیری حکومتی اسلامی در مصر

"اسرائیل امروز" در ادامه نسبت به شکل‌گیری حکومتی اسلامی در مصر نظیر آنچه که در ایران رخ داد، ابراز نگرانی کرده و هشدار می‌دهد که محمد مرسی و اخوان‌المسلمون اسلام و شریعت را به عنوان قانون حاکم بر مصر برگزینند.

ماه گذشته محمد مرسی در یکی سخنرانی‌های انتخاباتی خود در دانشگاه قاهره، به دانشجویان این دانشگاه گفته بود: قرآن قانون اساسی ما، پیامبر رهبر ما، جهاد مسیر ما و شهادت در خدا هدف ماست. امروز می‌توانیم قانون شریعت را برپا کنیم، چراکه ملت ما رفاه را تنها با اسلام و شریعت می‌خواهد.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی

نویسنده این مقاله عنوان می‌کند که آنچه که مایه نگرانی دولت‌های غربی است، نه رئیس‌جمهور بلکه نیروهای مذهبی و مشخصا "محمد البدیع" رهبر اخوان‌المسلمون است.

دلیل نگرانی غربی‌ها از وجود نیروهای مذهبی هم حاکم شدن قوانین شریعت و اصلاحات قوانین سکولار در مصر عنوان شده است.

• کمپ دیوید دغدغه‌ای جدید برای اسرائیلی‌ها

در ادامه این مقاله، نگرانی اسرائیلی‌ها از تجدید نظر مرسی در پیمان صلح کمپ دیوید نیز ابراز می‌شود. نویسنده این مقاله به حضور مرسی در یک نشست انتخاباتی که در آن عنوان شده بود بیت‌المقدس در دوره ریاست‌جمهوری مرسی به سرزمین اسلامی باز می‌گردد، اشاره کرده و آن را دلیلی بر قصد مرسی برای تجدید نظر در پیمان صلح اسرائیل و مصر می‌داند.

مجددا، زمانی که این مباحث مطرح می‌شود، محمد بدیع رهبر جماعت اخوان المسلمون در سخنرانی که در سال 2010 انجام داده بود، اعلام کرده بود که اخوان‌المسلمون به دنبال جهاد با آمریکا و اسرائیل است.

نویسنده این مقاله سپس از تلاش‌های انجام شده برای تفویض اختیارات به رئیس‌جمهور جدید انتقاد کرده و به نوعی از اینکه شورای نظامی اختیارات رئیس جمهور را محدود کرده، ابراز خوشحالی می‌کند.

پیروزی اسلامگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری مصر و از سویی اظهارات اخیر محمد مرسی در مصاحبه با خبرگزاری فارس که بر تجدید نظر در معاهده صلح با اسرائیل تاکید کرده بود، مقامات صهیونیست را به شدت نگران کرده و آن‌ها را به تخریب وجهه اسلامگرایان واداشته است.






تاریخ : سه شنبه 91/4/6 | 3:14 عصر | نویسنده : علی | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ارسلان قاسمی