خبرگزاری فارس: معاون فنی نیروی دریایی ارتش از ساخت و تجهیز 10 ناوشکن بومی دیگر علاوه بر ناوشکنهای "جماران" و "ولایت" در کشور خبر داد.

امیر دریادار عباس زمینی معاون فنی نیروی دریایی ارتش در گفتگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، درخصوص توانمندی صنایع دریایی کشور در طراحی و ساخت انواع ناوشکن ها و ناوهای موشک انداز به ناوشکن جماران به عنوان نماد این توانمندی اشاره کرد و گفت: این ناوشکن در قالب پروژه موج 1 ساخته و به آب اندازی شد و در همین راستا و در قالب پروژه موج 2، ناوشکن"ولایت" در صنایع دریایی شهید تمجیدی در بندرانزلی با بیش از 70 درصد پیشرفت در حال ساخت است که انشاءالله در طول سال جاری تکمیل و به آباندازی می شود.
دریادار زمینی همچنین ادامه داد: علاوه بر اینها، ساخت ناوشکنهای کلاس موج و سینا نیز در حال طراحی و ساخت است که در کلاس موج، می توان به پروژههای موج 3 و 4 اشاره کرد.
وی در ادامه به ساخت ناوشکن موج 5 به نام "سهند" اشاره کرد و با بیان اینکه این ناوشکن ظرف امسال تکمیل و به آباندازی خواهد شد، گفت: این ناوشکن به یاد شهدای ناوشکن سهند که در مقابله مستقیم با آمریکا به شهادت رسیدند، به این نام نامگذاری شده است.
معاون فنی نیروی دریایی ارتش خاطرنشان کرد: علاوه بر اینها ناوهای موشک انداز کلاس سینا در قالب پروژه های سینای 1، 2 و 3 را در دستور کار داریم که به ترتیب به نام ناوهای موشکانداز "پیکان"، "جوشن" و "درفش" نامگذاری شده و در حال آماده سازی هستند.
دریادار زمینی ادامه داد: ناوهای سینای 4، 5 و 6 توسط وزارت دفاع و ناو سینای 7 نیز در کارخانجات نداجا در حال طراحی، ساخت و تجهیز است.
وی در پایان تصریح کرد: ناو موج 5 (سهند) و ناو سینای 7 ظرف امسال به آب انداخته میشوند.
خبرگزاری فارس: رهبر معظم انقلاب تصریح کردند:در 33 سال گذشته ملت ما، بی وقفه در معرض توطئه همه قدرتهای جهانی بوده است تا شاید این نمونه زنده ایستادگی و پیشرفت، در چشم دیگر ملتها، الگو نشود اما به فضل الهی، تلاش همه سلطه گران ناکام خواهد ماند.
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(دوشنبه) در خجسته سالروز عید مبعث پیامبر عظیم الشأن اسلام، در دیدار مسئولان نظام، سفیران و نمایندگان کشورهای اسلامی و جمعی از خانواده های معظم شهدا تأکید کردند: از میان رشته های بیشمار نور بعثت، جامعه بشری امروز به 2 مسئله نیاز مبرم دارد: یکی «برانگیخته شدن فکر و اندیشه» و دیگری «تهذیب اخلاق».
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید بزرگ مبعث به ملت عزیز ایران و امت اسلام افزودند: رویکرد پرطراوت ملتهای مسلمان به دین محمدی (ص) نشان می دهد ملتها در سایه تجربه های متمادی دریافته اند که مکتبهای مادی شرقی و غربی، در برآوردن نیازهای حقیقی بشر، ناتوان و عقیمند و فقط تعالیم بعثت می تواند بشر را به سعادت و پیشرفت واقعی برساند.
حضرت آیت الله خامنه ای، ریشه مشکلات جامعه بشری را دوری از دو مسئله اساسی بعثت یعنی: «فکر و اندیشه» و «تزکیه نفس» دانستند و افزودند: نجات انسان از گرفتاریها و ضعفهای اخلاقی، هدف بزرگ بعثت است که تحقق آن، زمینه ساز حل مشکلات اساسی ملتهاست.
رهبر انقلاب اسلامی احیای نیروی خرد و تفکر را از دیگر اهداف اساسی و مهم بعثت پیامبران برشمردند و افزودند: جامعه بشری، امروز بشدت نیازمند اندیشیدن، خردورزی، تفکر و ریشه یابی مشکلاتی است که از هر سو ملتها را احاطه کرده است.
ایشان با یادآوری مرگ آفرینی و ظلم آشکار قدرتهای زورگو در برخی کشورهای منطقه، افزودند: در نگاه سیاه ستمگران جهانی، «بشر» اصولاً جایی و جایگاهی ندارد همچنانکه در قضیه مشکلات اقتصادی کشورهای غربی نیز دنیا شاهد است که قدرتهای مسلط در پی حل مشکلات صاحبان بانکها و کمپانی های سرمایه داری هستند نه حل مشکلات مردم.
حضرت آیت الله خامنه ای، با دعوت مجدد از ملتها برای تفکر در این واقعیات آشکار، خاطرنشان کردند: منشأ همه این مشکلات، تسلط نظام سلطه بر جهان و وجود دو قطب سلطه گر و سلطه پذیر است که راه حل آن نیز، خروج ملتها از موضع سلطه پذیری و بی تحرکی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش بی وقفه زورگویان جهانی برای کنترل و منحرف کردن انقلابهای ملتهای منطقه افزودند: ملتها با تکیه بر گنجینه خدادادی تفکر و خرد، و حسن ظن به وعده های نصرت پروردگار، روی پای خود بایستند و با مقاومت در برابر سلطه گران، سرنوشت خویش را رقم بزنند.
ایشان، عزت و اقتدار ملت بزرگ ایران را نمونه روشنی از نتایج ایستادگی و مجاهدت خواندند و با اشاره به همدستی زورگویان جهانی برای مقابله با جمهوری اسلامی افزودند: در 33 سال گذشته ملت فهیم و کشور عزیز ما، بی وقفه در معرض توطئه همه قدرتهای جهانی بوده است تا شاید این نمونه زنده ایستادگی و پیشرفت، در چشم دیگر ملتها، الگو نشود اما به فضل الهی، تلاش همه سلطه گران برای خارج کردن ملت ایران از صحنه، این بار نیز قطعاً و یقیناً ناکام خواهد ماند.
حضرت آیت الله خامنه ای، تحقق وعده های یاری پروردگار را نیاز مجاهدت، حرکت و خطرپذیری دانستند و با استناد به آیات قرآنی افزودند: صرف مؤمن بودن برای تحقق وعده پیروزی، کافی نیست بلکه مجاهدت و صبر می خواهد.
ایشان به دشمنان نظام تأکید کردند: از تجربه های ناکام مقابله با ملت مجاهد و صبور ایران درس بگیرند و بدانند که تکبر، خود بزرگتر بینی و توقعات بیجا، در مقابل ملتی که ایستادگی و وحدت را از قرآن آموخته و خود را شناخته است راه به جایی نمی برد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سیاست دشمنان اسلام برای ترساندن شیعه و سنی از یکدیگر وحدت را نیاز مبرم دنیای اسلام برشمردند و با انتقاد شدید از تفرقه انگیزی برخی عناصر افزودند: کسانی که اصلاً اسلام را قبول ندارند و تشیع و تسنن را اصولاً نمی شناسند براساس خواست سرویسهای جاسوسی سلطه گران، از توسعه تشیع ابراز نگرانی می کنند و آتش تفرقه می افروزند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان، ملتهای مسلمان را به خردورزی و اتحاد و ایستادگی توصیه و ابراز امیدواری کردند در پرتو عنایات پروردگار، امت اسلام بر دشمنان پیروز و اهداف بعثت کاملاً محقق شود.
در آغاز این دیدار که رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضاییه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن حضور داشتند آقای احمدی نژاد با تبریک عید بعثت نبی گرامی اسلام گفت: بشر، امروز بیش از هر زمان دیگر، به معارف الهی و پیامهای بعثت پیامبر خاتم نیازمند است.
رئیس جمهور با اشاره به اثبات ناتوانی قدرتهای مادی در تأمین نیازهای جامعه بشری گفت: براساس وعده های مبارک الهی، و در پرتو آگاهی و مجاهدت ملتها، بساط مستکبران و صهیونیستها حتماً برچیده و راه برای صلح و آرامش و سعادت و پیشرفت بشر گشوده خواهد شد.
خبرگزاری فارس: روزنامه القدس العربی در تحلیلی از بالاگرفتن دوباره جنگ قدرت در بین خاندان سعودی درپی مرگ دومین ولیعهد این کشور ظرف هشت ماه گذشته خبر داد.

به گزارش فارس، روزنامه القدس العربی چاپ لندن نوشت: درپی اعلام خبر درگذشت شاهزاده نایف بن عبدالعزیز ولیعهد و وزیر کشور عربستان درجریان گذراندن دوره درمانی خود در یکی از بیمارستانهای شهر ژنو ، بار دیگر درها برای کشمکش میان شاهزادگان آل سعود در زمینه ولیعهد جدید باز خواهد شد.
ناظران سیاسی معتقد هستند که اختلافات در انتخاب ولیعهد و انتخاب وزیر کشور نهفته است.
منابعی در درون خاندان حاکم سعودی به روزنامه القدس العربی گفتند: باوجود اینکه شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز وزیر دفاع کنونی به ولیعهدی نزدیکتر می باشد اما پادشاه عربستان خواستار انتخاب یک شاهزاده جوان است.
این منابع گفتند که به احتمال زیاد سخن درون خاندان حاکم سعودی درحال حاضر درباره کنار گذاشتن شاهزاده سلمان از ولایت عهدی و انتخاب شاهزاده احمد بن عبدالعزیز (دومین فرزند کوچک عبدالعزیز پادشاه متوفی پس از شاهزاده مقرن رئیس دستگاه اطلاعاتی) به ولایت عهدی است که اکنون معاون وزیر کشور می باشد تا اینکه شاهزاده محمد بن نایف (فرزند ولیعهد متوفی) که هم اکنون دستیار وزیر کشور است، به سمت وزیر کشور منصوب شود.
ناظران معتقدند اگر شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز وزیر دفاع به ولیعهدی انتخاب شود؛ انتصابات و تغییرات گسترده ای بین شاهزادگان سعودی انجام خواهد شد.
شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد اسبق و متوفی از انتصاب شاهزاده سلمان به عنوان معاون دوم حمایت می کرد و ترجیح می داد شاهزاده سلمان به جای نایف در این سمت منصوب گردد.
پادشاه عربستان در پی وخامت حال شاهزاده سلطان ولیعهد اسبق و نیاز پادشاه سعودی به جانشین برای اداره امور کشور به هنگام سفر به خارج، شاهزاده نایف را در مارس 2009 میلادی به عنوان معاون دوم نخست وزیر منصوب کرده بود.
به نظر می رسد از زمان بیمار شدن شاهزاده سلطان پیش از مرگش، کشمکش و رقابت بین محافل شاهزادگان افزایش یافت به گونه ای که هر جناحی کار تقویت موقعیت خود را آغاز کرد و چشم به دستیابی به سمت های بالا را در صورت خالی شدن آنها دوخت.
شاهزاده طلال بن عبدالعزیز یکی از برادران شاه سعودی بحث و جدل نادری را در عربستان درباره خلافت بعد از تعیین امیر نایف به معاون دومی نخست وزیری در آن زمان ایجاد کرد.
شاهزاده نایف 78 ساله از شخصیت های محوری عربستان بود که اداره امور این کشور را در نبود پادشاه انجام می داد.
وی از دهه هفتاد میلادی پست وزارت کشور را برعهده داشت و نزدیکترین فرد به شخصیت های افراطی و بسیار بانفوذ دارای تفکر وهابی در عربستان بود.
اشعاری منتشر نشده از حضرت آیت الله بهجت(ره)
هر که دید از آل پیغمبر اثر
جاى پاى جملهشان بگذاشت سر
شربتى کاز دست شان نوشیده شد
تا ابد شیرینىاش در کام بُد
شربت دیگر کسان، فرداست زَهْر
بدءِ آن خیر و نهایت شر و قَهْر
قلب اگر مِرْآه شد، مَرْئِى بدید
چون مُجَرد هست ما فِى الْغَیب دید
«کل شَىْء هالِک إلا وَجْهَهُ»
آن بداند، کاوست با «هُو» روبه رو
از تنفس پى به صاحب مىبرى
قطع آن دیدى زِعبرت بگذرى
اى خدا! واضحْ مرا مشکل مدار
مشکلاتِ دَهْر بر من سَهْل دار
چون که در دستِ تو باشد کنْ فَکان
چون به دیگر سو رَوَم در هر زمان؟
گر فراموشم بدارى خویش را
یادِ چیزى کى کند دردم دوا؟
از مناجاتم اگر کردى برون
کى سعیدم مىنمایى از درون؟
گر به من کردى جهنم را محل
گویم: اى اهل جهنم! لاحِیل
من خدایى غیر حق نشناختم
با شما ها در جهان ننواختم
دوست بودم با همه یارانِ حق
دشمن بدکار و بددارانِ حق
روسیاهى در عمل این جا براند
نقطه بیضاء من در جا بماند
گرچه من این جا سیه رو آمدم
متصل با حَبْلِ مولایم شدم
من نگفتم: روسفیدم در جهان
نامهام نَبْوَد سیه با این و آن
صاحبِ وُدى بُدم چون مو دقیق
همچون بودم با اَوِدائش رفیق
چشم من با دشمنان، روحم لطیف
من نبودم خارِ رَهْ سر هر شریف
حالیا! در دوزخم بگذاشتى
ساقیا! هر تلخ، شیرین داشتى
چون ز دستت آبریزى بنگرم
بنگرم دست تو، آبش ننگرم
گفت لقمان: تلخ، شیرین شد مرا
چون ز دستِ مُنْعِمَم دیدم وُرا
ناخنى از دست تو در لقمهاى
گر ببینم باشد اَحْلى طُعْمهاى
چند پرسى: تلخ بُد یا خوشگوار؟
نیست تلخ ار مىرسد از دست یار
گرچه در یارى دروغم داخل است
با دروغِ دوستان کالْغافِل است
گر بگویى: دوستى کامل نبود
گویمت، سلمان و بُوذْر دلْ که بود؟
گر بگویى مثل بد، گه داشتى
گویمت: تَوابیش بگذاشتى
نورباران مىکند وقتِ ظهور
عزت ایمان و ذُل قومِ بُور
گر نبودى اصلِ اَخْبارش ز غیب
بود ممکن عُمْرِ خِضْرش(ع) سَلْبِ رَیب
او بُوَد ایمانیان را دادرس
شیطنت، سُفیانیان را دادرس
مُسْتَغیثا! گر بخوانى با یقین
لطف او، دستت بگیرد راستین
هر زمان پُر مىشود از لطف و مِهْر
یک کتابى گر نگویى بود سِحر
غایب است اما بَرِ اهل یقین
اَخْضَرِ حُضار شد آن مَهْ جَبین
اى خدا! نورى بده چون نار طور
آن چه در باطن بُوَد آرَد ظهور
یا که ظاهر را کند کالْعَدَم
اِنْدکاک کوه انیت به دَم
گر بدادى اى خدا! محفوظ دار
از سقوط و از معاصى برکنار
تا نگویندم که آقایت تو را
طرد کرده، نیستى اهل شِفاء
یا عتیقى ماندهاى از کار دور
یا رسیدى نارسى بر کوه طور
از سرور بىخودى واقف شدى
دایما مُسْتَغْفِرى از با خودى
قُرب او پروانه ها را سوخت پَر
اى مُحاطَ الرب! چرا این بال و پَر؟
چون ندارى علم، محرومى از آن
چون نکردى ذوق، معذورت بخوان
هر که را اُنس عبادت دادهاند
قاب قَوْسَینِ سعادت دادهاند
طفل گوید: لَعْبِ اول خوشتر است
اى رجل! تقلیدِ اَکمَل خوشتر است
گر نمازت شد عروج مستقِر
باش دایم در عروج مستمِر
ذکر شد معراجْ آور در صَلات
ذاکر آمد چون مُصلى از صفات
گر نمازت حاجتت در دست داد
از کلید فتح خود غفلت مباد
بین که تکرارش به «بى ینْطِق» رسید
نُطق حق در سمعِ قارى شد پدید
چون زبانش بُد درخت نور حق
فهم کن تأویل، ار خواندى ورق
در مُسَبب با سبب در این کتاب
نیست نقص از عقل و شرع اى مستطاب
گر تو را باب لِقائش باز شد
«یبْصِرُ ویسْمَعُ بِهِ» آغاز شد
در نمازت خویش را بیرون نما
اجنبى را رَه مده در این سرا
تا بفهمى معنى «لاحَوْل» را
کالْعَدَم بینى تو صاحبْ قول را
از تجلى غیر لفظ آشکار
آشکارا گر بدیدى تاجدار
صاحب غیب و شهود مِلْک و مُلْک
از تجلى برده اِنیت به هُلْک
این تناقض نیست واحد در کثیر
لایکونُ فیهِ جَبرٌ لِلْکسیر
او دخولش با خروجش بى شبیه
هم محیط و هم احاطه، اى نبیه!
نیست عزلت این جدایى در صفت
فهم آن جز رؤیت دل شد عَنَت
این بیاناتى که وَحْیش نبود
مصدرش بالواسطه چون لب گشود
نور خود پیدا شود، أَینَ النجومُ؟
جز به حکم عقل، اى صاحب علوم!
شب چه شد پُر شد نجوم آسمان
شمس، معقول است، نى محسوس مان
آن که را چشمِ بصیرت باز شد
کالْعَدَم شد ماسِوى گر ساز شد
یا نبیند، یا ببیند کالْعَدَم
چون خیالاتِ تکاثُر دم بدم
عشق آن باشد که در آب فرات
تشنهتر بینى تو نورِ کاینات
عشق آن باشد که در میدان جنگ
خود برهنه سازد از هر لُبْس و رنگ
عشق آن باشد که مىبُرید دست
دید چون یوسف(ع) ز خودبینى بِرَسْت
عشق آن باشد که چون تیرى کشَند
بىخبر باشند غرقِ مَهْوَشَاند
عشق آن باشد که از تکرارِ ذکر
بشنود مذکور ذاکر شد به سِفْر
آن که در هر حال، برهانش بدید
غیرِ او نزدش سِیهْ بُد یا سفید
زشت و زیبا در قِبالش بى جلال
لایقاسُ، ور بود یوسفْ جمال
مُتکى بر نور او، مسرور شد
آمِن از نزدیک و از هر دور شد
هر که از نور خدا آگاه شد
نزد او دنیا، چو قعرِ چاه شد
شب در اُخرى، روز در دنیاست او
روزِ شبْ داران چو شب اُخرى است او
در ترهب انعزال اندر مکان
در تهجد قسمت آمد در زمان
شب، بساطِ خلوت عشاقِ اوست
روز، مشىِ خاص بر مشتاق اوست
اى پدر! رو برنگردان از خدا
مى نباشد طاقتِ عکسش تو را
این تنفس از تو گر قطع آمدى
هم تو لاشیئى فقیرى بائِدى
مُسْتَمِدى آنْ به آنْ از فیضِ رب
هست اِعْراضش به آنى زو عَجَب
بلکه هر آنْ گر به اقبالت فزود
آنِ سابق فَرْش و لاحق، عَرْش بود
این تو و این گوى و چوگان، این حساب
فى حِسابِ النفْسِ قَدْ تَم الْکتاب
خود مُحاسِب، خود مُحاسَب، خود جَزاء
توبه از اَسْوآء و شکرِ هر عطاء
همتى بالا و عزمى لایزُول
صادقانه سَلْ رَقیبَک ما تَقُول
ز آن ملائک در فرح از حالِ تو
هم شیاطین یأس از اَفعالِ تو
شبنشینانِ زمین را زن صدا
اهل لذت از اَلَذ گشتى جدا
راست یا نِهْ، شد به یک شب امتحان
حال همچون مُسْتَحیل، آسان بدان
دل حریم رب، مده دستِ کسان
ناکسان را است اندر دل مکان
خانه را ویران کند تا آن حدود
نیست آبادى امید از آن به زود
حفظِ دل از غیر حق چون واقف است
گر نکردى، گُرگ، دل را صاحب است
شو مُهیاىِ پذیرایى، که نیست
چاره جز تسلیمِ گرگ آن جا که زیست
جز تَحَصن بر فناء فى الله و ذکر
راه دیگر نیست نزد اهل فکر
راه استغراق، ذکر است اى پدر!
شوق محبوب و مخافت از غِیر
ذکر، فَتْحُ العین باشد بر لقاء
گو به بینا: باز کن چشم و بیا
گر تواند که نبیند چشمِ باز
مىشود دور از لقاء ذکر و نماز
در مراتب، ذکر و لُقْیا متحد
خوب دقت کن، چه باشى مجتهد
همچنین معلول تولیدى، جدا
از سبب هرگز نباشد بى مِراء
اى مراقِب! چشم دل هرگز مبند
گر ندیدى نورِ حق، بر من بخند
از ادامه از تکرر هم چنین
حاصل آید قوهى حق الیقین
از خدا خواهیم در مقصد طریق
با یقین باشیم، عقل و دین رفیق
حکم و موضوع و پیاده کبْرَیات
انطباق عام بر هر صُغْرَیات
آن چه مذکور است این جا از سبب
یا مُسَبب از یقین شد مُنْتَخَب
از یقینى از دلیل و ارتکاز
با تمیز هر حقیقت از مجاز
بین که در الهامِ ناگه، کس کجاست
با دلِ مُسْتَوْحِشین، آنِس کجاست
اصل اثبات خدا، نورِ هُدى است
رهنمایى ز انبیاء و اوصیاء است
از یقین کى دور شد انسانِ پاک
از جحودِ اشقیاء ما را چه باک
هر که از قرآن و عترت دور شد
از حُظُوظ آدمى مهجور شد
گر تو را تمثیل باشد رهنما
عترت و اعداء مثالش را گشا
جمع عترت بر مثالِ انبیاء
دیگران فرعون و جمعِ اشقیاء
خود بده انصاف در این فِرْقَتَین
قلب سالم چه بگیرد؟ بَین بَین
یا بگو: فرعونِیم همکار او
یا بگو با مُوسِیم(ْع) هم یار او
یا بکن کارى که فرعونش فزود
یا بکن کارى که موسى(ْع) مىنمود
قصد با عزم و اراده اعتقاد
قابل عفو است فِعْلش کم زیاد
دوستى با نوریان، جذبى به نور
دوستى با ناریان، وَیل و ثُبُور
با مُعاوى گر شدى چون اَمْس غَدْ
با على(ع) اندر بهشتى بى مَرَد
این هم آمد اختصاصِ اهل حق
دفتر ایمان به ما داد این ورق
هر که از نور خدا آگاه شد
نزد او دنیا، چو قعرِ چاه شد
مُرغ گر غافل نشد، کى صید شد
دستِ صیادِ نگهبان، قید شد
منبع: نشریه پنجره شماره 42